دل‌سروده‌های رویایی

آفتاب بیرون ز ذات خود تمنا می‌کنی؟        در درونت بنگری آن را تو پیدا می‌کنی...

شعله

 

چرا می‌سوزی ای شعله؟ چه دردی را به دل داری؟


که چون دیوانه می‌رقصی و منصورِ سرِ داری؟


چه خشمِ سرکشی را با سکوتت می‌زنی فریاد؟


که این‌گونه تو بی‌تابی، بدون ناله و زاری؟


درون سینه‌ات شعله، چه اسرار مگویی هست؟


که می‌سوزی ولی قفل از لبانت بر نمی‌داری؟


دو چشمم را که می‌دوزم به چشمان شرربارت 


تو حتی با خموشی هم برایم قصه‌ها داری

 

 

علی فرح بخش گفت:
زیبا بود زن عمو رویای نازنین
حکایت سوختن شعله، علاوه بر این توصیف های احساسی کل طبیعت رو هم شامل میشه. همون طور که طبیعت چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش رو داره سوختن شعله هم دقیقا اینها رو داره:
شعله: آتش دود شعله: باد موم ذوب شده: آب بدنه شمع شعله: خاک

نوشته های اخیر

دسته بندی ها