تک درخت بید مجنون میونِ برف سپید
گیسوهاش یخ زده اما گرمه جونش از امید
دلخوشه میبینه گاهی خورشیدو از پشت ابر
توی گوش بید میخونه قصهی طاقت و صبر
میگه باز نسیم میاد گیسوهاشو ناز میکنه
با یه فوت رو صورتش اَخمِ بیدو باز میکنه
میگه بارون بهاری میاد و باز میباره
گرمای تابستونو بازم به یادش مییاره
براش از پاییز زیبا، فصل عشق و شور میگه
میگه یخ بندون میره، میاد یه پاییز دیگه
گرمی جونشو بید، مدیونِ خورشید میدونه
با دلِ پُر از امیدش چشم به راهش میمونه